اگر بخواهیم به این حادثه در بستری تاریخی نگاهی بیاندازیم، باید به این نکته که در ماه رجب قرار داریم و به نقش این ماه عزیز در هویتسازی برای ایرانیان توجه کنیم. در واقع حوادث بزرگ در طول تاریخ پیوند معنایی و آسمانی دارند. ۱۳ رجب زمان اعدام شیخ فضلا... نوری است.در واقع، شیخ فضلا... همزمان با میلاد آقا امیرالمومنین، به دلیل یک قضاوت مقتدرانه و استقلالخواهانه علیه نفوذ انگلیس و اساس کل جریان غربگرا اعدام شد. میدانیم این دو قاضی بزرگوار هم در این ایام ماه رجب به شهادت رسیدهاند، در همان مسیر حرکت کردهاند؛ یعنی جز به اقتدار این مملکت به چیز دیگری نمیاندیشیدند.
از سوی دیگر غرب و ایادی داخلی آن، همچنان به ددمنشی و توطئه خود علیه این ملت ادامه میدهند و باید تصریح کرد تا زمانی که سایه امنیت برج ایفل بالای سر منافقین جنایتکار تروریست باشد، این جنس از اقدامات جنایتکارانه و این خونریزیها علیه ما ادامه خواهد داشت.البته براساس آموزههای اسلامی، کسانی که در راه ارزشها پایداری کنند و صادقانه و پاک زندگی کنند، خداوند شاخه گلسرخ شهادت را به آنها هدیه میدهد. ما هم با در نظرداشتن این پیوست شاخه گل به کارنامه این دو بزرگوار، میتوانیم به این قضاوت برسیم که این دو در مسیر تحقق اهداف ملت ایران و حفظ استقلال کشورمان جان خود را از دست دادهاند. از این نظر، این واقعه جای تبریک دارد، چراکه نشان میدهد ما همچنان در مسیر درستی هستیم. این دو بزرگوار امکان داشت مانند هرکسی چندسال دیگر به پایان عمر خود برسند اما اکنون اسامی آنها با این سرنوشت، حداقل برای یک نسل در ذهن ایرانیان پابرجا میماند، درحالیکه بعد از یک مرگ معمولی، همه بعد از مدت کوتاهی فراموش میشویم.
نکته دیگری که درباره این شهادت باید گفت به تاریخ انقلاب و تاریخ دستگاه قضایی بعد از آن برمیگردد. معمار قوه قضاییه بعد از انقلاب، شهید بهشتی بود و شهادت ایشان نشان میدهد که قوه قضاییه اساسا در مسیر مبارزه ملت برای استقلال و اقتدار این مملکت هزینههای خونین داده است و این مسیر همچنان ادامه دارد. به این ترتیب باید اذعان کرد که آقایان مقیسه و رازینی با شهادت خود بر تداوم راه شهید بهشتی در ایجاد یک قوه قضاییه مقتدر و توانمند مهر تایید زدند.